منگل و فضول بودن اولین ذهنیتی بود که نسبت به کاربران اینستاگرام داشتم و سالها پیش تونستم پس از چندساعت عضویت در اینستا و ارسال فقط ۳ عکس از دره های توچال در گالری اینستا، با همین ذهنیت بیمار بودن کاربرانش از این شبکه اجتماعی وقت تلف کن دور بشوم، شبکه ای اجتماعی با کاربران منگلی که عقده لایک شدن دارند و برای دیده شدن و جذب فالوور با جنازه ی توی مرده شور خونه هم سلفی میگیرند. عده ای دیگر از کاربران فضولش که مدام باید چک کنند ببینند فلان گاو پیشونی سفید اینستاگرام امشب رژ لب چی زده، ناهار کدوم رستوران سلفی انداخته و...
پ.ن:
نصف عمرمون تو خواب و استراحت و حمام و مستراح و ترافیک میگذره با این وصف حیف نیست بقیه عمر کوتاهمون هم، تو اینستا و دیگر شبکه های اجتماعی بگذره و وقت و چشمانی که باید بخاطر مطالعه و کتاب خوندن استفاده و ضعیف بشه تو این شبکه های سرکاری، تلف و کور بشه؟
مطالب مرتبط:
دلایل متعددی برای خرید کتاب و نخواندن آن در میان مردم وجود دارد که برخی از مهم ترین دلایل آن را از زبان چند روانشناس می خوانیم.
برای یک خوره و علاقهمند به کتاب، فهرستی از پرفروشها به عنوان یک راهنما برای خرید کتاب بعدی است. اما آیا شما هم این عادت را دارید که کتابی را خریده و آن را نخوانده باشید. اگر جواب مثبت است بدانید که تنها نیستید.
یک اصطلاحی خاص برای توصیف این قبیل افراد در زبان ژاپنی تحت عنوان tsundoku وجود دارد که به افرادی اطلاق میشود که تعداد زیادی کتابهای نخوانده در منزلشان دارند.
کریستینا بورمستر، روانشناس امریکایی مقیم دبی از اصطلاح «جنون کتاب» برای نامیدن این قبیل افراد استفاده میکند که به اشتیاقی زایدالوصف برای جمعآوری و در اختیار داشتن کتاب اشاره دارد.
او در این باره به گالفنیوز گفت: «دلایل متعددی میتواند وجود داشته باشد. اما برای شروع میتوان به نوعی وسواس فکری اشاره کرد. میلی برای احتکار و یا نوعی اعتیاد. آنها نمیتوانند از کنار یک کتاب پرفروش بگذرند بدون اینکه آن را بخرند. آنها برای خریدن کتاب احساس نیاز میکنند. مثل افرادی که به خرید طلا و جواهر علاقه دارند و ممکن است هیچ وقت از آنها استفاده نکنند. این یک نوع خودپنداره بررسی نشده و یا اختلال وسواس اجباری است.»
او در ادامه توضیح داد: «دلیل احتمالی دیگر میتواند به سادگی تمایل برخی به خودنمایی و شوآف باشد و همچنین لذت در اختیار داشتن کتابهای بسیار، چه خوانده شوند و چه نشوند و یا شاید دلیل آن این باشد که مردم اغلب کمالگرا هستند. آنها دلشان میخواهد زمانی که کتابی را خریداری میکنند، آن را بخوانند؛ اما در نهایت زمان کافی برای نشستن در کنجی و باز کردن کتاب مورد علاقهشان را پیدا نمیکنند.»
برای اشخاصی که مطالعه را دوست دارند، فهرستی از پرفروشها مثل دستورالعمل برای اینکه چه کتابهایی را بخوانند عمل میکند. درست مثل جایگزینی برای آموزگاری که به دانشآموزانش باید و نبایدها را میآموزد. مردم هم تا حد زیادی میخواهند همرنگ جماعت شوند و فهرست پرفروشها در این میان همیشه راهگشا است.
ماتلینا فانهانن، روانشناس فنلاندی مقیم دبی میگوید: «ما در دوران فوران اطلاعات به سر میبریم و نمیتوانیم هر کتابی را که منتشر میشود دربارهاش تحقیق و بررسی کنیم. بنابراین به پرفروشها اعتماد میکنیم و یا به فهرستهای پیشنهادی برای الهام گرفتن و یا تصمیمگیری. مردم شاید صادقانه و حقیقتا اعتقاد داشته باشند که روزی فرصت یافته و کتابها را بخوانند اما یافتن این فرصت ایدهال به ندرت با واقعیت زندگی آنها جور در میآید.»
کارن آن هوب اندروز، روانشناس اهل افریقا، در پاسخ به این سوال که آیا کتابهای خوانده نشده در خانهها موجب ناراحتی و دلمشغولی دارندگانشان میشوند یا خیر، پاسخ داد: «مردم جذب دانش موجود در کتابها میشوند و مجموعهای از کتابهای خوانده نشده به مراتب جذابتر و هیجانانگیزتر از مجموعهای از کتابهای خوانده و تمام شده است. کتابهای نخوانده مانند جهانی است که منتظر کشف شدن هستند و خرید کتاب مانند خرید هر وسیله دیگری به ما احساس رضایت و خشنودی میبخشد و به طور کلی در اختیار داشتن کتابخانهای از کتابهای خوانده نشده با ایجاد این احساس که هر زمان بخواهید در دسترس هستند احساس رضایت را افزایش میدهد.»
مطالعات و نتایج تحقیقات بینالمللی ثابت کرده بچههایی که در کودکی کتاب میخوانند و یا در خانههای پر از کتاب بزرگ میشوند در بزرگسالی از سطح سواد، هوش ریاضی و اجتماعی، دایره لغات و سطح همدردی بالاتری نسبت به همسالان خود برخوردار خواهند بود. شاید این کودکان زمانی که به مرحله بزرگسالی برسند، مشغلههای کاری فرصت مطالعه را از آنها بگیرد؛ اما اشتیاق خریدن کتاب در آنها به قوت خودش باقی خواهد ماند.
دلیل بسیار خوبی وجود دارد که چرا هیچ کس تاریخ نمی خواند. علت اش این است که تاریخ بیش از اندازه درس برای آموختن دارد! نوآم چامسکی
به نظر می رسد کتابخونه های تفکیک جنسیتی شده بهتر باشند. تمرکز بیشتره و مهم تر سکوت بیشتری در کتابخانه های غیرمختلط حکمفرماست. همین که از گوشه کنارش صدای خانم هایی شنیده نمیشه که به آقایون مزاحم صندلی کناری بگویند "خفه شو کتابتو بخون!" خودش یه برگ برنده ی بزرگ برای کتاب خانه های تفکیک جنسیتی شده است..
همیشه موقع خوندن و مرور مطالب کتاب منم تیمور جهانگشا تعجب میکردم که چرا تیمورشاه دستور داده بود هر کجا متکدی دیدند که سالم است و گدایی میکند بکشند! ولی با دیدن شگرد های حرفه ای و کثیفی که متکدیان در تهران به کار میبرند کم کم دارم به حکمت این کار تیمورشاه پی میبرم.. متکدیان حرفه ای تهران که گاهآ حتی توسط باند های بزرگ استخدام و به تکدی گری مشغول میشوند، در هوای سرد فصل زمستان نوزاد ها و کودکان خردسال و از لحاظ ظاهری کوچک را اجاره میکنند و با یک لا لباس در تن کودک آنرا در مسیر های پر تردد نشانده یا در بغل گرفته و با سوء استفاده از احساسات افراد ساده لوح و کم هوش پول جارو میکنند، اون تعداد افراد نادانی که به این متکدیان حرفه ای کمک میکنند نمیدانند با هر تراولی که به این نوع گدا ها میدهند یک کودک و نوزاد بیشتر در روزهای بعد اون اطراف تو دست های کثیف باندهای تبهکار سودجو قرارگرفته و یخ میزنه ویا دچار بیماری های مهلک میشه.. طبق اخبار رسمی منتشر شده توسط خبرگزاری ها متکدیان حرفه ای تهران در طول سال از چهارصد هزار تومان تا دومیلیون تومان در روز درآمد دارند. و درآمد متکدیانی که در هوای سرد با کودک خردسال یا نوزاد اجاره ای در حال تکدی گری هستند رو فقط با نیم ساعت ایستادن در اطرافشون و با شمارش تراول چک هایی که بهشون کمک میشه براحتی میشه محاسبه کرد، هرچه به سمت شمال تهران نزدیکتر باشند درآمد روزانه شان به ۱۰ میلیون تومان نزدیک تر میشود. معمولآ گذرگاه های پرتردد شمال شهر توسط باند های بزرگ اجاره داده میشه و گاهآ هم دیده شده بین باندهای تبهکار سر تقسیم چهار راهها، میادین و اماکن پر جمعیت و در نتیجه پر درآمد نزاع های خونینی درگرفته!