دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

دور نمای کوهستان شرق تهران در هوای پاک

دور نمای کوهستان شرق تهران در هوای پاک

دور نمای کوهستان شرق تهران در هوای پاک غروب جمعه 27فروردین1395 از توچال

دخترِ همسایه

یه گربه تو راهرو داریم همیشه پشت درِ ما میشینه، امروز برای اولین بار دیدم رفته وایساده جلو درِ همسایه روبرویی زل زده به درِ اونا، خلاصه بعد از نیم ساعت دیدم دختر فامیل همسایه که چند روزی میشه مهمون همسایه روبرویی شدن درو باز کرد شروع کرد قربون صدقه گربه رفتن، نازش میکرد باهاش صحبت میکرد و اینجا بود که متوجه شدم ماجرا از چه قراره با خودم گفتم خدا شانس بدهُ رفتم تو فکر خرید یه دست لباسِ گربه ای شکل که متاسفانه سایز من گیر نمیاد، گیر بیاد بپوشم بخاطر 85 کیلو وزنم، بیشتر شبیه پلنگ صورتی میشم تا گربه، این جوری با لباس گربه سایز بزرگ هم برم تو راهرو ممکنِ به جای اینکه بیاد قربون صدقم بره با جارو دمپایی بیفته به جونم.


کُرکُ پَرِش ریخت یعنی چه؟

کُرکُ پَرِش ریخت یعنی خیلی ترسید، بدجور ترسید. بهترین توضیحی که میتونم بدم اینه، صبح خواب بودم با صدای کتک کاری دو تا کفتر چاهی پشت پنجره از خواب بیدار شدم نشستم بعد از چندثانیه یکیشون از لای پنجره پرت شد تو اتاق کنار میز (احتمالآ زن و شوهر بودن سر یه چیزی دعواشون شده بود چون دون نریخته بودم پشت پنجره) بلند شدم گرفتمش (اگه یه کفتر چاهی بالا سر یه دختر بیفته تو اتاق کُرکُ پَرِ هردوشون میریزه!) پنجره رو باز کردم پرتش کردم تو هوا همینطور کرک و پر ریز ازش میریختو میرفت، کف دستمم پَرِ کرکی کوچیک چسبیده بود چندتا هم پر بزرگ کف اتاق بود.

اینم از وضعیت شام نخوردن امشبم

ابتدا خاک بر سرم بشه و اما بعد. امشب تصمیم قطعی گرفته بودم شام نخورم، از ساعت 11 که میشه 3 ساعت قبل هی میرفتم در قابلمه ها رو باز میکردم یه نگاه به خورشت یه نگاه به برنج مینداختم درشونو میبستم میومدم سریال خارجی میدیدم یا میومدم اینترنت. خلاصه این رفتار ادامه داشت تا نیم ساعت پیش که یهویی پاشدم رفتم دو تا قابلمه ها رو یکی کردم نشستم یه خروار غذایی که برای 3نفر کافی بودو خوردم! الانم منتظرم صبح بشه تا مثل اون مار عظیم الجثه ای که تو شبکه مستند دیدم یه گوزن درسته رو خورده بودو چند هفته زیر آفتاب خوابیده بود تا هضم بشه برم زیر آفتاب چند روزی رو دراز بکشم!

کاری سخت به اسم شستن کاهو

امروز برای اولین بار تو عمرم کاهو شستم فکر میکردم آسون باشه، آب ریختم تو ظرف کمی نمک بعد کاهو رو پر پر کردم ریختم داخل آب تا اینجاش راحت بود قسمت سختش آب کشیدن کاهو ها و بوس کردن برگِ کاهو های کوچیک بود که حسابی وقتمو گرفت.