دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

اگر زندگیـت ابریـست! (قسمت اول)


عکس شماره 1 - مسیر دربند به شیرپلا قبل از پناهگاه شیرپلا


عکس شماره 2 - بعد از پناهگاه شیرپلا دورنمای تهران زیر ابر ها


عکس شماره 3 - دورنمای تهران زیر ابر ها از جانپناه امیری


عکس شماره 4 - دور نمای غرب تهران بعد از جانپناه امیری


عکس شماره 5 - نمای تهران از توچال هنگام غروب موقع بازگشت


عکس شماره 6 - مسیر بازگشت شب هنگام ایستگاه 5 توچال

عکس هایی که هفته قبل 20 آذر گرفتم درستی این جمله حکیمانه رو اثبات میکنه: "در اوجی معین دیگر ابری نیست اگر زندگیـت ابریـست، به این دلیل است که روحت آنقدر که باید، بالا نرفته است!"
جمعه هفته قبل برنامه کوهنوردیم از دربند آغاز میشد هوای تهران ابری و کمی بالاتر حسابی مه آلود بود در اصل به ابر ها رسیده بودم و بر روی ابر ها راه میرفتم [عکس مسیر ابری و مه آلود] همینطور بالا میرفتم که یهو دیدم هوا صاف و آبی شد [عکس از پشت سرم تو این لحظه] و بعد بالا و بالاتر رفتم مناظر زیبا و زیباتر میشد [کمی بالاتر از موقعیتم در عکس قبلی] و بقیه مناظر در 6 عکس بالا، تا اینکه به قله توچال رسیدم  [دور نمای تهران از کنار جانپناه فلزی قله توچال] و با مناظر فوق العاده تری مواجه شدم مثل منظره تو این عکس [سایه ابر های ارتفاع بالا روی ابر های ارتفاع پائین]

پ.ن:
هرچه بالاتر میرفتم با مناظر بیشتر و زیباتری مواجه میشدم!