دیروز به بیشتر غرفه های نمایشگاه کتاب سر زدم، کتاب هووی دوست داشتنی نسبت به بقیه کتابها بیشتر دست خورده شده بود، تو عکسی که از این کتاب گرفتم و بالای همین پست گذاشتم میشه قسمت هایی از این دست خوردگی رو دید، مطمئنم بیشتر حس فضولی خانم ها گل کرده و تورقی به این کتاب زده اند. خانمن دیگر، گاهی هم هوس هوو میکنند
پ.ن:
راستش خودمم بعد از دیدن این کتاب هوس کردم دو تا زن بگیرم، چقدر خوبه دو تا زن بگیری با هم دیگه دوست باشند سرشون گرم بشه بروند خرید، گردش، مسافرت و منم تو خونه با زن سومم راحت باشم، چی میشه مگه؟ نهایتش اینه وقتی از مسافرت برگشتند میزنن جرواجرم میکنن. تازه زن سومم دست به سوزن نخش خوبه میدوزتم
کتابخور به این جوجه میگن یه کتاب دستشه به اسم طبیعت ترسناک، خیلی وقته رفته تو بغل باباش داره میخونش یه لحظه هم چشم از کتاب بر نداشته.
پ.ن:
الان با اتوبوس داریم از نمایشگاه کتاب برمیگردیم نصف جمعیت داخل اتوبوس کتاب خریدن تعدادی استراحت میکنن تعدادی هم در حال مطالعه هستند خانما از همه ساکت ترن، یحتمل دارن کتابایی که در مورد رژلب و لاک خریدن رو میخونن، ای کاش همیشه انقدر ساکت بودن!
اولین واعظ، پروردگار عالم بوده و اولین مستمع هم آدم بوده است. اما موعظه خدا چه بوده است؟ وقتی که حضرت آدم (ع)، زندگی را در کره زمین شروع کرد، ظاهراً خداوند، چهار موعظه به آدم کرد. یکی این بود که هر چه خوبی را برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه و دریغ نکن. دوست داری سیر باشی، گرسنه را سیر کن، پوشیده باشی، برهنه را بپوشان، از بیماری دربیایی، به بیماری که دارو ندارد کمک کن. همچنین خداوند به حضرت آدم فرمودند: هر چه خوب برای خودت میخواهی، برای همه بخواه و هر چه بد برای خودت نمیخواهی، برای هیچ کس نخواه، یعنی یک نیت پاک و صاف و نیت الهی داشته باش.