دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

کی مسیر ما رو تغییر داد؟!

نقطه ای از ارتفاعات نیمه بکر کوهستان شمال تهران، کنار گودال آب ایستاده بود و پشت سر هم فریاد میزد. حامد.. حامد.. تنها مانده و ترسیده بود. منو از دور دید خیالش جمع شد، کمی بعد رفیقش حامد رسید. به غروب نزدیک میشدیم، قرار شد پشت سر من بیان و با میانبر و از پاکوب از کوه بیرون برویم. مسیر رو حفظ بودم و سالها و بارها بدون اشتباه ازش صعود و فرود کرده بودم. اما اینبار بطرز ناباورانه ای مسیر رو اشتباه رفتم و مسیر فرود مقدار کمی دور شد. همین اشتباه ما رو به سه تا بچه روباه تنهای گرسنه ای که منتظر مادرشون بودند و مادرشون نیومده بود رسوند. کوله های ما پر از خوراکی بود. نان، مقدار زیادی پنیر و ساندویچ گوشت.. همه خوراکی ها قسمت و روزی بچه روباه ها شد و یکی مسیر ما رو به آن سو هدایت کرده بود..



سگ نگهبان

بنظرم سگ ها دوست دارن صاحب داشته باشند، اینجا آتش درست کردم که این سگه پیداش شد، الان حدود یک ساعته داره برام نگهبانی میده، روباه نزدیک میشه پارس میکنه دنبالشون میکنه فراریشون میده،ظاهرآ لنز سبز رنگ هم گذاشته، خیلی بهش میاد. 


پ.ن: 

این مطلب رو از کنار این سگ دارم ارسال میکنم ، هوا سرد شده، دراز کشیدم زیر پتو، با موبایل تایپ میکنم...


اعلام نتایج مسابقه جن، پرنده، شغال و روباه

اعلام نتایج مسابقه جن، پرنده، شغال و روباه

برنده نداشتیم   تنها یه شرکت کننده به جواب مسابقه نزدیک شد، گلسا، اگر هم پاسخ گلسا: "خفاش"،  صحیح بود به دلیل اینکه به سوال یک بار قبلش پاسخ داده بود ازش پذیرفته نمیشد. بال زدن خفاش مانند پرندگان نیست و خفاش‌ هایی که در شب پرواز می‌ کنند، مسیر و جای دقیق طعمهٔ خود را بوسیلهٔ فرستادن امواج صوتی و دریافت بازتاب آن، پیدا می‌ کنند و با سرعت زیاد و در مسیر مستقیم حرکت نمیکنند و صدایی شبیه پرنده از خود در نمیاورند. پاسخ صحیح پرنده بود و  عجیب بود در اون تاریکی پرنده ی سنگین وزنی با سرعت خیلی زیاد روبروش رو میدید. این پرنده طوری هوا رو میشکافت که صدای زوزه ایجاد میکرد، از چند متر بالای سرم صداکنان رد شد و به قعر دره رفت، احتمالآ روباه نزدیک لونش شده بود که انقدر ترسیده بود و با این سرعت فرار میکرد، اولین بار بود با چنین پدیده ای روبرو میشدم.