دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

روزها شجاع تر هستید یا شب ها؟


به نظرم روز ها شجاع تر باشم، گاهی در اعماق دره های توچال بر روی صخره ای با نمای کوه ها و دورنمای تهران میشینم رو یه تخته سنگ و با خودم میگم ای کاش یه گرگ میومد این سمتا یه کم کتکش میزدم. ولی امان از شب های کوهستان، وقتی شب میشه رو همون تخته سنگ میشینم میگم خدایا غلط کردم گرگِ نیاد..


مناظر برفی ترین روز زمستان ۹۶

ابتدای توچال به سمت بام تهران


خداحافظ زمستان..

اینم عکس های برفی ترین روز زمستون سالی که گذشت، تصاویر اول و دوم رو از پیاده رو گرفتم و عکس سوم مسیر ابتدای توچال به سمت بام تهران. عکس چهارم از ایستگاه چشمه و تصویر پنجم، ایستگاه دوم توچال است. تصاویر بعدی از ارتفاعات بالاتر به علت مه غلیظ، عمق برف و بارش برف و بودن سه تا گرگ تو مسیر و سرعت زیادی که داشتم،وضوح کمی داشت به این پست اضافه نکردم..


پ.ن:

سالها بود تهران اینجوری برف نیومده بود. امیدوارم در تابستان امسال شاهد بارش همین اندازه برف باشیم و به کشاورزا هم به خاطر بارش برف بی موقع ضرر نخوره، برف و مه توی تابستون جالب باید باشه..


ماجرای قارچ خوشمزه


قارچ خوشمزه داخل تصویر رو دیروز صبح تو عمق مسیر دره توچال دیدمش و کندمش، میخواستم ببرم تو ناهارم بریزم  ولی نشد که بشه، سنگی که با دستم گرفته بودم ازش بالا برم شکست و قارچ تو اون دستم بود، دستم ناخودآگاه قارچ رو پرت کرد هوا و به همون سرعت رعدوبرقی که قارچ از خاک در میاد، ناپدید شد. امیدوارم سمی بوده باشه و اون اتفاق سبب شده باشه قارچ گم بشه..


پ.ن:

یه چیز دیگه، تو مسیرم قعر دره خلوت توچال تو اون مه غلیظ یه گربه سیاه بود موقع بازگشت هم یه گربه مشکی دیگه تو مسیرم دیدم، باز یک کیلومتر پایینتر یه گربه سیاه دیگه بود، یعنی چی بوده؟!