دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

راننده تاکسی عوضی

روبروی آتشنشانی پارک وی رو با دست نشون دادم، راننده تاکسی گفت اینجا پیاده میشی؟ گفتم همین کنار. نگه داشت. درو باز کردم و پیاده شدم و تقریبآ ایستادم، اما نشد! به خودم  تو دلم گفتم منکه پیاده شدم، پس چرا هنوز رو صندلی نشستم؟ چی دوباره منو کشوند رو صندلی؟! هیچی، راننده عوضی اتفاقی رو که تو یک ثانیه  روی داد رو شاهد بود و از شدت خنده ترکید. اینبار صحیح پیاده شدم یعنی اول کمربند ایمنی رو باز کردم و بعدش پیاده شدم! کمربند ایمنی واقعآ انعطاف پذیره، پیاده شده بودم اما هنوز بهم وصل بود.


پ.ن:

خدا رو شکر ماسک زده بودم کسی منو ندید..