دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

میهمانِ زیبا به رنگِ آسمان


پرنده ای که در عکس بالا میبینید مرغ عشقِ، دو روز قبل از بالکن اومد تو، پرواز نمیکرد همینطور راه میرفت از اتاق خواب رد شد اومد تا حال، بعد پرواز کرد رفت سمت میز تلویزیونی که تو عکس بالا میبینید. ارزنُ تخم کتون نداشتم براش گندم خورد شده ریختم میدونستم نمیخوره نشست تو ظرف زیرو روش میکرد منم دیدم سرش گرمه رفتم براش ارزن گرفتم اومدم دیدم رفته زیر میز عسلی کنار دیوار همونجا موند جای دنجی رو انتخاب کرده بین پایه های این میز کوچک چوب گرد باریک داره میشینه روش و جای دیگه ای نمیره تو همون مکعب مستطیل زیر میز ۲ روزه داره زندگی میکنه، فکر کرده قفسِ. آدم میبینش یادِ آهنگ سیاوش قمیشی می افته، اون آهنگ که میخونه پرنده های قفسی، عادت دارن به بیکسی. عمرشونُ بی هم نفس، کز میکنن کنج قفس.. 


پ.ن:

دلتون بسوزه!