دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

بی فرهنگی عجیب در گرفتن نذری

ارزن تخم کتان هفت تخم

قمری خانگی

موسی کو تقی


نذری دادن هرسال سخت تر میشه چه از لحاظ اقتصادی و گرانی ها و چه از لحاظ اجتماعی  و فرهنگی. دیروز خیلی مرتب ظروف یکبار مصرف رو  یک لایه ارزن، تخم کتان و هفت تخم ریختم بعد خیلی شیک داخل سینی طلایی گذاشتم (عکس اول) و بردم برای پرنده های بی تمدن. هنوز دو دقیقه نگذشته بود کبوترها ها اومدن و اولش همه چی خوب بود یعنی صف تشکیل داده بودند (عکس دوم). اما این نظم چند ثانیه بیشتر نبود، همونطور که تو عکس سوم میبینید یهو قمری خانگی اولی بال هاشو برد بالا جفت پا پرید تو ظرف و ظرف برگشت دونه هاش ریخت روش ترسید بقیه پرنده ها هم ترسیدن فرار کردن رفتن. منم دیدم اینجوریاس نذری هاشونو ریختم کف زمین یکی دو دقیقه بعد دوباره اومدن خوردن.



نظرات 3 + ارسال نظر
Baran شنبه 31 شهریور 1397 ساعت 10:41 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلام و درود خدمت شما آقای همساده عزیزوگرامی و ذی شعورم

تصویر اول خیلی خوشمزه اس؛مثال برنج وعدس و گندم برشته و
تخم آفتاب گردون و بادم زمینی و کشمش و گردو بود.که توی چله زمستون مشت مشت میچسبه
البته سیاوش خان؛نم نمک " توهمون ستاره بودی" رو بخونه

واینکه؛
متن و مابقی تصاویر؛عالى بود.
لذا م تشکرات ویژه؛بابت چونان پست ،سی* اسى ،اجتماعى و مدنی ....
درود و سپاس بیکران برشما
سلامت و شاد زی بلامیسر

سلامت باشی همسایه خوب عزیز
اگه میدونستم دلت میخواد یه ظرفم برای شما می آوردم
کشمش با گردو که خیلی عالی میشه یادش بخیر اون قدیماا
شاید عالی شده باشه ولی نه بیشتر از پستها و تصاویر شگفت انگیز وبلاگ شما مخصوصآ اون خانم خوشتیپ هیزم به سر عجب عکسیه واقعآ تعجب میکنم اگه عکاسش جایزه نبرده باشه
شادی و سلامتی برای شما

Baran شنبه 31 شهریور 1397 ساعت 18:37 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلامت بمانی بلامیسر
آره،دلم خواست واقعا. خصوصا اون ارزن ها خیلی شبیه برنج نیم دونه ی برشته اس.
مرسی از تارف شما

بلی.کشمش بی دونه ابهرباشه و
گردوی خلخال یا طالقون؛همچین کوچولو موچولوهستن،ولی خیلی بامزه وروغنی

خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم؛خجالت مون ندین آقای همساده ی عزیز وگرامی....


تصویر اون خانم خوشتیپ هیزم به سرِ شگفت انگیزِ دوست داشتنی یه طرف؛اون آتیش و پخت و پز شون و
زندگی کوهستانی ییلاقی شون یه طرف...
البته خودم زندگی توی کوهپایه ی مایل به جلگه رو دوس دارم

مچکرم؛
سرسبزی و خرمی برشما؛رى جان

+رى در گویش گیلکی یعنی؛پسر.پسرِ شیطون و بازیگوش

درود به شما شاد باشی ایشالا
آره فقط پفکی تره برنج نیم دونه
آخ خ، آخ. آخ. پخت و پز تو اون منظره تو اون آب و هوا چه اشتهایی باز میکنه کلاردشت که میرم اشتهام ده برابر میشه. نمیدونم قدر اون زندگی رو میدونن یا نه برای خیلیاشون مرغ خونه همسایه غازه نمیدونن تو چه بهشتی هستن
همینطوره کوهپایه با جلگه وعلفزار و دارودرخت قشنگه مخصوصآ تو اردیبهشت
ممنونم لطف داری خاخورجان

Baran یکشنبه 1 مهر 1397 ساعت 08:37 http://haftaflakblue.blogsky.com/

شیمی فدا برار جان

چه عرض کنم والا؟...مهم اینه که مرغ خونه خودمون همیشه شلخت بوده
شلخت همون غازِ
بله بله بله...آقای همساده عزیز.دقیق و درست و میزان کوهپایه و جلگه و علفزارو ...به تصویر کشیدین
که اگه یه رود میون تصویر سازی تون بکشیم؛تکمیل تکمیل میشه.
بله؛نام رود-سپید رود جاری تاخزر و آسمان درش پیدا است بلامیسر


+پاییز و زمستون تون بخیرو خوشی و تندرستی برار جان

جلگه و علفزار باشه آب و رود هم صدرصد هست مگه میشه جلگه بدون آب؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد