دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

آیا دختر ها ویروس هستند؟

 برای مطالعه کتابخونه بهتره ولی چون کوه زیاد میرم و بالطبع عاشق طبیعت هستم پارک های بزرگ و پر درخت رو برای مطالعه انتخاب میکنم، پنجشنبه ای که گذشت کتابمُ برداشتم رفتم یه پارکِ بزرگ یه میز با دو صندلی  انتخاب کردم نشستم شروع کردم به خوندن، بیست دقیقه نشده بود یه دختر خانومی اومد صاف نشست روبروی من 3 متر اونورتر طوری که پشتش به من بود چون بم نزدیک بود حرکاتش حواسمو پرت میکرد کلشو میبرد بالا بهم نگاه میکرد با هر نگاهی که میکرد 20 صفحه از کتابی که خونده بودم از ذهنم پاک میشد! چشماشم آبی بود و خیلی خوشگل هم این یه ویروس. ویروس های بعدی مربوط به شنبه همین هفته میشه یه میز با 3تا صندلی راحت انتخاب کردم، وسایلمو گذاشتم رو یه صندلی خودم نشستم رو یه صندلی دیگه، چند ثانیه بعدش سه تا دختر دانشجوی ملعون اومدن نشستن میز کناریم اولین کاری که کردن آهنگ گذاشتن بود صدای موزیک نتونست حواسمو پرت کنه یه آهنگ غمگینُ عاشقانه عارفانه بود وسطای موزیک یهو بوی دود سیگار اومد نگاه کردم دیدم نفری یه نخ سیگار دستشونه، احتمالآ به یادِ بدهکاریاشون یا دوست پسرای سابقشون افتاده بودن! با خودم گفتم چند دقیقه بیشتر نیست سیگارشون تموم میشه، خوندن کتاب رو ادامه دادم سیگار کشیدناشون که تموم شد یهو یه صدای گوش خراش اومد یکیشون یه بطری آب معدنی که فقط یخ داخلش بود رو برداشته بود محکم میکوبید به گوشه میز یخِ داخلش بشکنه زودتر آب بشه انقدر از این کارشون شاکی شدم که نیم خیز شدم کتابم رو بر دارم برم محکم بخوابونم تو سرش کتابم رو برداشتم دیدم زیادی سنگینه پشیمون شدم اگه میزدم گردنش میشکست سرتونو درد نیارم پا شدم باروبندیلمو جمع کردم رفتم..


پ.ن:

بلانسبت!


نظرات 13 + ارسال نظر
Sara دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 11:08 http://Www.motevalede-december.blogsky.com

خب توام که مشخصه عمدا چنتا صندلی کنار همو انتخاب نمیکنی:)) همینجور پیش برو،دفه دیگه5 تا صندلی5 تا دختر،بعد7 تا صندلی7 تا دختر:)) اگه هدف مطالعه بود که تو چمنا ولو میشدی کتابتو میخوندی

:))) میزا فقط دو صندلی داره با سه صندلی اگه میخواستم کسی رووش بشینه وسایلمو رو صندلی نمیذاشتم.مگه میشه؟ اونجا دخترا تو چمنا ولو میشن میچَرَن غلت میزنن کتاب میخونن؟

Sara دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 11:46 http://Www.motevalede-december.blogsky.com

نه فقط پسرامون خودشونو تو چمن می پلکونن:)) والا مردم شانس دارن من دیروز رفتم پارک دوتا سیبیل قلندری و تیپ قیصری بم متلک انداختن و بوس بوس فرستادن، با اعتماد بنفس پکیده برگشتم خونه،چشم ابیاش بیان لطفا:)

پارک رفتی یا گاراژ قدیرژانگولر.. چه شانسی داری.. ایشالا برات یه چشم راه راه بیاد

مانیا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 11:49 http://zangetafrih121212.blogfa.com/

خب پارک نرو

کوه برو

آخه تو کوهم باربی های کوهی داره حواس آدمو پرت میکنن!

Sara دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 12:18 http://Www.motevalede-december.blogsky.com

مخاطبات چقد مظلومانه و ساده لوحانه باور میکنن تو ازینا دوس ندداری:)

چرا باور نکنن؟ همه که مثل تو خورده شیشه ندارن:)))

Sara دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 16:18 http://Www.motevalede-december.blogsky.com

همه که مثل من نمیشناسنت

خوب نیست در مورد مردم اینجوری قضاوت کنی من یه فرشته ام

باران (نبض احساس ) دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 18:18

سلام فرشته خانم :دی :
خوبین ؟
شما نمیخواین کتاب بخونین بهانه نیارین !!
جا قحطی نیومده باید اد برین تو پارک !!!:دی
بشینین تو بالکن خونه تون تو حیاط تون تو پشت بوم خونه تون کتاب بخونین
اگر کتاب خونین !!

+
از من یاد بگیرین دیشب دومین کتابمو تو سال جدید تموم کردم :)))))

سلام به نبضِ بی احساس!
خوبم خوبی؟
همون شنبه 4 ساعت کتاب خوندم حالا کی نمیخواد کتاب بخونه؟ ::)
پارکی که میرم چند قسمت بزرگ مخصوص مطالعه داره تو پارک هواش بهتره صدای پرنده هم میاد فضاش مثل کتابخونه خشکُ بسته نیست

چی رو از شما یاد بگیرم؟ کتابی که دارم میخونم تخصصی و 944 صفحس مثل شما که قصه و رمان های شنگول منگولی نمیخونم بنابراین هر یک کتابی که میخونم مساوی 20 تا کتابیِ که شما میخونین

rava دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 18:51 http://rava-ham.blogsky.com

سلام!

یهویی دیدمتون!!! :)

خوبین؟!

چ شانسی دقیقا کدوم پارک رفتین؟؟

سلام
چه سعادتی داریم:)
خوبم به خوبیتون

باغ جلالیه قدیم

Sara دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 20:35 http://Www.motevalede-december.blogsky.com

حالا کسی جرات داره بیاد اون دوتا بال رو شونه ی تورو انکار کنه همچی میزنمش لال شه:) الکی گفتم زورم نمیرسه ولی هر چی در توانم باوشه میزنم:) ایکون گلب گلب^.^

خدا بگم چیکارت نکنه یجوری گفتی باورم شد برگشتم پشت شونه هامو نگاه کردم:))) گلب ضربدر 3

گلسا شنبه 1 خرداد 1395 ساعت 19:37

یاصاحب الزمان(عج)

درقیامت هم بهشت من تویی یابن الحسن
خوب میدانی که رضوانی ندارم جز خودت
آرزویم کربلارفتن به همراه شماست

همسفرتاکوی جانانی ندارم جزخودت

میلادمهدی موعود(عج)مبارک

سلام

سلام و تبریک

عطیه دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 20:49 http://tashanojfekri.blogsky.com/

شما فرض کنید یه دختر همچین اتفاقی بیفته.اون دختر به پسره گفت میشه خفه شی؟؟:)))

اگه فقط به همین جا ختمش کنن که خوبه

شیما چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 12:58 http://man-bi-to.blogsky.com

آقا شما مطالعه رو برو کتابخونه و بی خیال علاقه ت به طبیعت شو
می ترسم کار بدی دست خودت و بقیه

درست میگی، هیچ جا کتابخونه نمیشه اتفاقآ یبار کار دادم دست خودم!

گلسا شنبه 8 خرداد 1395 ساعت 00:51

سلام نیما بیا پست جدیدمو بخون

سلام گلسا اونجام الان

sars شنبه 15 خرداد 1395 ساعت 18:49 http://lemonssars.blogfa.com

قطعا من اگه بودم میرفتم و میکوبیدم حتی به قیمت شکسته شدن :|

ایکاش شما هم اونجا بودی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد