دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

منطقه سولاریوم توچال

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

وضعیت بد جوی قله توچال در آخر هفته

وضعیت جوی قله توچال

رسمآ برنامه شب مانی آخر هفتم در قله توچال خراب شد رعدوبرق خطرناکه ولی بدتر از رعدوبرق سرعت باد بالای 40 کیلومتر در ساعته پارسال همین نیمه ی اول مهر شبو تو جانپناه فلزی قله توچال خوابیدم سرعت باد بالای 40 کیلومتر در ساعت بود هر نیم ساعت از خواب میپریدم میدیدم نصفم داره بلغاری میرقصه نصفم بندری! حتی از پشت پنجره ی جانپناه فلزی یه موجود سیاه رنگ دیدم حالا تَوهُم بود یا هرچی اصلآ نترسیدم سرمای زیاد تو سرعت باد بالای 40 کیلومتر در ساعت اونم تو شب بقدری وحشتناکه که اگه در معرضش قرار بگیری دیگه از هیچی نمیترسی. حالا سرعت باد بالای 40 کیلومتر در ساعت تو شب با دمای هوا چیکار میکنه؟ تصاعدی میبرش پائین طوری که آب بطری کنار کوله پشتی یخ میزنه.

پ.ن:
دوستان عزیزی که آخر هفته قراره مسافرت برن حتمآ وضعیت آب و هوای مقصدشونو چک کنن. ملکه اخترملوک با شمام!
 

نسخه آنتیک کتاب آتش درون



راست میگن جوینده یابندس چند سال بود دنبال نسخه ای آنتیک و از لحاظ ترجمه و سانسور بدون دخل و تصرف از کتاب آتش درون بودم که بدون صرف هیچ هزینه ای رسید دستم طرف کتاب رو آورد گفت بیا مال تو! تنها مشکل این کتاب قدیمی، پرپر شدن و فسیل بودنشه به گوشه هاش دست میخوره پودر میشه

مسیر مخفی درکه به توچال









مسیر اصلی درکه به ایستگاه 5 توچال اگه کوله پشتی سنگین نباشه کلآ 3ساعته، 2 ساعت از ابتدای درکه تا پناهگاه پلنگ چال و یک ساعت از پناهگاه پلنگ چال تا ایستگاه 5 توچال. ولی بین مسیر درکه تا پناهگاه پلنگ چال 20 قدم مونده به کافه رستوران جوزک [عکس1] سمت راست روبروش یک مسیر مخفی برای رفتن به توچال هست شیب ابتدای این مسیر کمی زیاده و بیشتر قسمتاش بجای پاکوب، پشکل کوب داره گاهی چوپان ها با گلّه ازش رد میشن. جمعه 10 مهر بود، رفتم تو این مسیر نیمه بکر، ابتدای درّه [عکس2]  زیبا بود کلی دارودرخت و گیاه و چشمه داشت وسطای مسیر یه چادر5نفره متروک بود، دورش سنگچین شده و یه وان که آب چشمه توسط یک لوله پلاستیکی (آب خوبی داره از اینجا آب بردارید) داخلش میریخت [عکس چادر و وان در دو سایز: کوچک 320x240 و بزرگ 800x600] و یه سگ بزرگ کنارش بود، سگ تا منو دید حدود 200متر به سمت بالا رفت. کنار چشمه نشستم آب خوردم خوش طعم بود بطری های آبمو پر کردم نشستم روی یه تخته سنگ که دیدم صدای گله ی گوسفند و بز میاد از بین درخت ها رفتم لبه ی درّه ی شمالی دیدم دارن میان سمت من، فهمیدم خونه پلاستیکی و وان پر از آب برای چوپان هاست. چوپانها رسیدند (از انتهای فروردین تا تابستان هستند میتونید ازشون شیر بز و گوسفند بگیرید شیر بز خیلی مقوی تره) یکم باهاشون صحبت کردم و رفتم تو مسیر برا ادامه صعود، داخل تصویر پایین ترین قسمتش درکه و درختاشو میتونید ببینید. بعد از عکس گرفتن به سمت بالا حرکت کردم 15 دقیقه ای به وسط یال رسیدم و عکس شماره 4 رو گرفتم وسط این عکس ایستگاه 2 توچال دیده میشه. تصاویر شماره 5 و 6 هم رو به جنوب از تهران گرفتم زاویه عکس شماره 5 متمایل به شرق و تصویر شماره6 متمایل به غربه برج میلاد رو تو عکس شماره6 میتونید ببینید. یه سایز بزرگتر از تصاویر برروی 6 عکس بالا لینک شده.

طرز تهیه کیک یهویی در 15 دقیقه


کیک یهویی قبل از پخت


کیک یهویی بعد از پخت

دو ساعت پیش نشسته بودم سریال میدیدم که یهو هوس کیک کردم از اونجایی که برای دیدن ادامه سریال عجله داشتم و از ظرف شستن هم خوشم نمیاد فقط یک ظرف چینی برداشتم 2قاشق آرد داخلش ریختم یک عدد تخم مرغ داخلش شکوندم یکم آب جوش ریختم هم زدم نصف لیوان شکر اضافه کردم رو شکر یکم روغن مایع ریختم باز هم زدم بعد روش پودر نارگیل ریختم و یه کاکائوی کوچیک با چاقو رنده کردم و با دستم بصورت قطره ای همه جاش آب ریختم تا کاکائو و نارگیل به خمیر بچسبه و با توان 50 بمدت 6دقیقه گذاشتمش تو مایکروفر. رو هم 15 دقیقه بیشتر وقت نگرفت و فقط یک ظرف چینی استفاده شد که الان خالی روبرومه بعید میدونم به این زودیا بشورمش اگه زن داشتم یه جیغ میکشید سرم اونوقت مجبور میشدم ظرف رو سریع تر بشورم البته داییم میگه قدیما زندائیت تو زمستون وسط حیاط یخ های حوض رو میشکوند ظرفارو داخلش میشست، دائیم دلش خوشه الان زمونه طوری شده اگه مردی به زنش بگه پاشو ظرفارو بشور بلایی سرش میاد که سر آقا محمدخان قاجار اومد! خلاصه کیک رو با چای خوردم خوشمزه شده بود.

پ.ن:
مدیونید اگه فکر کنین خاگینه درست کردم!