دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

اطبای سنتی در کوهستان

شمال دره توچال کنار رود دره ولنجک. دیروز


وسایل پخت و پز و خوراکی اطبای سنتی که میان کوه خیلی جالبه، داخل کتری مسی دمنوش های کاملآ طبیعی مثل گل گاوزبان دم میکنند، املت با تخم مرغ محلی، گوجه، سیر و نمک دریا داخل ماهیتابه مسی میپزند. حتی قاشقشونم از مس درست شده.



آموزش لباس شستن در کوه


لباس شستن در کوه خیلی راحته، فقط کافیه لباس رو بندازید رودخونه یه سنگ بذارید یه گوشش که آب نبرش و بعد بنشینید یه گوشه نگاش کنید تا جریان آب تمیزش کنه، اگر هم جریان آب یهو تند شد لباس رو آب برد سریع چهار نعل بدویید دنبالش بیارید بذارید سر جاش. 


پ.ن:

ماجرا از این قراره که فردا میخواستم برم کوه، دوستم دیشب زنگ زد گفت امروز بریم، بنابراین وقت نشد پیراهن مخصوص کوهم رو بشورم گذاشتمش تو کیسه آوردمش اینجا بشورمش. الان تو آبه داره تمیز میشه بعد پهنش میکنم شاخه درخت خشک بشه تا دوستم برسه خشک شده، از اون پیرهنای نخیِ که زود خشک میشه اطو هم نمیخواد.



گل های زیبای بهاری


اگه الان دارید به این فکر می کنید که این تصاویر، عکسای منن در اشتباه هستید، اینا گل های زیبایی اند که دیروز تو مسیرم بودن مسیر سبز ارتفاعات بین توچال به سمت درکه، گل برگ های گلِ عکس اولی خیلی باحاله شبیه قلبِ، گل های عکس دوم و سوم هم رنگِ خوشگلی دارن. این گل های خوش رنگ، وحشی و خود رو هستند.


دورنمای خاطره انگیز


کوچیک که بودم با پسر داییم و دوستاش که همگی هم سن و سال بودیم جمعه ها صبح زود میرفتیم توچال از مسیر اصلی صعود میکردیم، همیشه غربی ترین نقطه مسیر سمتی که دره ها و کوه بکر روبرویی در غرب توچال رو میشه دید می ایستادم و خیره به اون سمت دره نگاه میکردم به چشمه ها و آبشار ها و درختها و نیزارها و سرسبزی هاش و با خودم میگفتم عجب جای بکریه ایکاش میشد رفت وجب به وجبشو دید.. چهارشنبه صبح بعد از صبحانه از چادر زدم بیرون رفتم کوه شرقیِ روبروم اون سمت دره کمی پایینتر از مسیر اصلی همون جا که قدیما می ایستادم و خیره میشدم به اون سمت دره و نگاه میکردم به چشمه ها و آبشار ها... و از چادر کوه نوردیم که تو همون منطقه بکر برپاش کردم عکس گرفتم، اون نقطه ی آبی رنگِ کوچک وسط عکس دوم چادر کوهنوردیمه تمام این خاطرات قدیمی بعد از گرفتن این عکس یادم اومد و جالب اینجاست که نه تنها این کوه خلوت بلکه دره خلوت کوه پشتیش و کوه پشت این دره خلوت و دره بعدترش که میشه درکه هم، از همین جا که چادر زدم بارها رفتم...