دست نوشته ها

دست نوشته ها

دست نوشته ها

دست نوشته ها

خانم ها و واژه "اوم"!

در گذشته نمیدونستم کلمه "اوم" در ابتدای جملات خانم ها به چه معناست، ذهنم خودبخود یه حرف "گ" به ابتدای "اوم" اضافه میکرد تا مغزم بتونه درک واضح تری از این واژه بی کاربرد داشته باشه. حالا وضعیت بدتر شده بعد از سرچ کلمه "اوم" در لغت نامه دهخدا و دیدن معنایش، مدام ذهنم میگه اون خانوم ها تو اون شب های زشت و منکر چه غلطی میکنند که هی میگن اوم اوم؟!


پ.ن:

خداوند به راه راست هدایتتان کند، آمین.



اوم دهخدا لغت نامه دهخدا کلمه اوم یعنی چی
نیما سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 13:07
نظرات 15 + ارسال نظر
لیلی سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 14:05 http://ltahlil.blogsky.com

خخخخخ
وای من چقدر اینو به کار می‌بندم خخخخخ

میگفتی چه فایده ای داره به کار بردن اون اوم

لیلی سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 15:49 http://ltahlil.blogsky.com

برای من حرف تایید فرد روبه رو
الاعمال بنیات خخخ

خب پس برای شما معنی اوهوم رو میده. خدا رو شکر دهخدا مرحوم شد و ندید این روز ها رو.

کرگدن سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 17:37

این قسمت: دهخدای منحرف من معمولا میگم ام. به معنای آره
شب زشت و منکر به چه شبی میگن؟

اولآ که مرحوم دهخدا فقط معنی اوم رو گفته چی میشه بی تقصیره
و دومآ با توجه به سابقه بدت منتظر بودیم که بیای برامون توضیح بدی که چه شبیه اون شب
ااا پس یو هم میگی اوم رو

زنی در آستانه خانه تکانی سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 20:07

وبلاگ کاما؟ نمیشناسمشون بیخیال بابا. دیگه نهایت خلاف های شبانه م دیدن فیلمای زبان اصلیه که یکم صحنه دارن
نه جدی منظورش چه شبیه؟ زشت از چه لحاظی؟ بهرحال تو وارد تری ام

ولی اون هفت خط خوب میشناستت
مگه نگفتی شب رو بیشتر دوست داری؟ پ خودت وارد تری بدو بیا بگو شبا چه خبره که انقد دوسش داری

ابی میفرماد دوباره از صداقتم دامی برای من نساز چهارشنبه 4 بهمن 1396 ساعت 11:07

اره خب شب رو دوست دارم به همون دلایلی که تو دوسش داری

درباره بیشتر دوس داشتنش بود نه دلایلش. ابی غلط کرد با یو!

نه چنانم که تو گویی نه چنینم که تو خوانی:دی چهارشنبه 4 بهمن 1396 ساعت 16:00

کم بیش

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌ کنند
چون به خلوت می‌ روند آن کار دیگر می‌ کنند

sara جمعه 27 بهمن 1396 ساعت 11:01 http://www.sarayekta.mihanblog.com

روز پدر به بابات جوراب هدیه میدى بعد ولنتاین به عشقت ساعت رولکس؟؟
اوف بر تو، همانا از زیانکارانى
===============================
هیچی بدتر از یه دوست پسر شکاک نیست
بیشعور اینقد گیر میده که مجبور میشی با دو تای دیگه کات کنی...
خب نفهم درک کن…
یکیتون پولدارین
یکیتون خوشگله
یکیتون هم مهربون دیگه
همتون همه چیو با هم ندارین که

Baran شنبه 28 بهمن 1396 ساعت 09:05 http://haftaflakblue.blogsky.com/

الهی که خوب باشین وشاد.

و همینطور شما انشاءالله همگی خوب سلامت و سرحال باشید

Baran شنبه 5 اسفند 1396 ساعت 22:21 http://haftaflakblue.blogsky.com/

ممنون تون
زچه ؟پرچم کامنت مون ،..برای کشورعموپوتین هس؟


نه برای کشور هلندِ NL خوش میگذره هلند؟ سوغاتی یادت نره

Baran یکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت 06:15 http://haftaflakblue.blogsky.com/

آی بچشم،اجالتا این گلهاروبگیرین ،
برم براتون کفش چوبی وکاسه بشقاب سرامیکی بگیرم
سفری که یهویی پیش بیاد ،گاهی خوش میگذره ،گاهی نه.
آقای همسایه؟شماره کفش چند بگیرم؟۴۲،۴۳؟خوبه؟

واقعآ انگار هلندی از گل هایی که دادی مطمئن شدم چقد گل خودت گلی ، ممنون
همچین جای زیبایی حتمآ خوش میگذره
شماره کفشمو از کجا بلدی کفش۴۲ کتونی ۴۳ راضی به زحمت نیستم ولی پیشاپیش بابت دمپایی توالتِ گل گلی هلندی که میخوای برام سوغاتی بیاری متشکرم

Baran یکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت 21:21 http://haftaflakblue.blogsky.com/

شما لطف دارین؛ومن ممنون وسپاسگزارم ازاین همه لطف ومرحمت شما،...

خوب،...مگه ما همسایه روبرویی بلاگاسکایی هم نیستیم؟توی راه پله توی دیدم ،که پاتون بود
پس کفش هشت ترک ۴۲ .مشکی ؟ قهوه ای؟عنابی؟کدوم رنگ میپسندین؟
کتونی هم که مشخصه،دمپایی گل گلیه رو ۴۴ میگیرم !
جدا؟درست گفتم؟
خواش میکنم، چه زحمتی...سوغاتی ها قابل شمارو نداره که،...آقای عزیز و گرامی همسایه

بلهه خودم بودم معمولآ کفش ۴۲ مشکی میپوشم. دمپایی توالت هم از این جلو بسته های مدل قدیمی که آب داخلش جمع میشه موقع راه رفتن شلپ شلپ صدا میده. حمت نشه براتون.ممنون
۴۴عالییی راحت تره تنکس.
آره خیلی دقیق گفتی تعجب کردم.
چه همسایه خوبی دارم لطف دارین سپاسگذارم

Baran یکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت 22:12 http://haftaflakblue.blogsky.com/

خوب ،...لطفا هر دوبار پوشیدن،یک بار واکس کبری یادتون نره.که من واکس مشکی هم میزارم تو جعبه. اگرهم سخت تونه ،همین دم درتون بزارین من خودم بلدم ،واکس میزنم،...میزارم پشت در
بله،میدونم ،ازاون جلوبسته هایی که مادربزرگم داره،...من اینقدر ازاونا میترسم،...همش فکرمیکنم، ماری...قورباقه ای،..چیزمیزی تهه دم پاییه قایم شده
آخه یه شب داشتیم از سرزمین پدری برمیگشتیم ،...یه قورباقهه اوم از پشت پای من رد شد،...یخ.به تمام معنا یخ کامل،...
بگذریم،...
فکرمیکنم توی یکی از تصاویر،...رد پای شما بود، که حدس زدم باید این شماره ها باشه،...قد تونم لابد ۱۸۲/شایدم ١٨٣
آره ۴۴ میگیرم ،که پاشنه پا راحت باشه.شلپ شلپ رو خیلی خوب اومدین مادربزرگم ازاین مدل دمپایی برای رفتن به باغچه استفاده میکنه،،،بعد پاهاشو میشوره ،،توی حیاط راه میره،...داداشم میگه صدای بچه قورباغه اس
خوبی ازخودتونه،...آقای همسایه

پس بگو چرا کفشام زود از بین میره چندسالیه واکس نمیزنم کفشامو، فقط رووش بزاق دهان میندازم پخشش میکنم براق میشه. فکر کنم دیگه از دوکیلومتری کفشام هم رد نشی ماشاءالله همه فن حریفیا کم پیش میاد یه خانم بلد باشه کفش واکس بزنه. حق همسایه بیشتر ازین حرفاس وظیفه منه کفشاتونو واکس بزنم. شما همینکه یه مشت پونز داخل کفشام نریزی که مجبور بشم تا دم در حیاط تانگو برقصم همین کافیه
خب دست کن داخل دمپایی اگه جونوری داخلش باشه معلوم میشه
ردپای من؟ تا اونجا که یادمه ردپای گرگ بود!
تقریبآ همون حدوده.
آخه خودمو یادمه با اون دمپاییا تو خونه ی مادربزرگم شلپ شلپ راه میرفتم از کنارای دمپایی آب میپاچید بیرون.
نکنه واقعآ قورباغه باشه، پاشو اشتباهی بجای دمپایی کرده تو یه جفت قورباغه.
چه همسایه های خوبی

Baran دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 12:32 http://haftaflakblue.blogsky.com/

نمای بالکن پناهگاه رو گذاشتین،اونجا ردپای آدمیزادبود
گرگ یه پست دیگه بود.
جدا اونجوری هستن کفشاتون؟/:
اختیار دارین،...والا ۶جفت کفشای من هر دوهفته یک بار واکس زده میشن،
راضی به زحمت شما نیستم،بعدشم هرگزاون کاری که گفتین رو نمی کنم.واکس میزنم میزارم سرجاش،که قیافه اش تغییر..،خودتونم کفش تونو نشناسین.
کفش تمیز خوشم...کفشای داداشمو واکس زدم ،بلوز شم اتو،همکارش ازش پرسید ،کجا واکس زدی؟ کفشامو ببرم؟ اسم خشکشویی تم بگو؟داششمم آدرس واکسیِ دهنه بازار و اسم خشک شویی ای که گاهی کابش وکت وشلوار...میبره روبراش نوشت
ولی جدا ،من واکس زدن رو از همون واکسیِ دهنه بازاربزرگ رشت یاد گرفتم،۶سالم بود و توبغل پدرم،که پدر نشستن روی صندلی که اون آقا کفشاشو واکس زد.منم ریتم واکس زدنش تو ذهنم موند.البته توی راه ازپدرپرسیدم،چرا اونجوری گیلکی حرف میزنه؟پدرگفت ،برای اینکه ازیک جای دووور اومده.پرسیدم کجا؟گفت افغانستان
بعدها فهمیدم ،...ای کاش آدمی اجبارا از وطنش دورنباشه،...
بگذریم،...
آره،اتفاقا دمپایی هاش سبزقورباغه ای هست
خوبی وبزرگواری از خودتونه،آقای همسایه ذی شعور عزیز وگرامی

ردپا زیاد بود اونجا. نه ولی شاید چندباری اونکارو به علت فقدان واکس یا تو خیابون خاکی شدن کفش کرده باشم
چه عالی
خوبه آدم باید منظم و مرتب باشه استاد سعدی هم فرموده: قوت طاعت در لقمه لطیف است و صحت عبادت در کسوت نظیف. منم واکس زدن رو همونجوری یاد گرفتم ولی سنم بیشتر بود ده دوازده سالم بود.لِم براق شدن کفش رو همونجا یاد گرفتم دیدم که برای براق شدن کفش بعد از واکس زدن از یه دستمال نخی استفاده میکنه چند قطره آب میریزه رو کفش و دو طرف دستمال نخی رو میگیره با سرعت به چپ و راست میکشه و براق میشه کفش. ازون فرچه بزرگه هم بهتر براق میکنه.
چی بشه این لهجه ی افغان مخلوط با گیلکی
کارگرای پناهگاه های تو کوه بیشترشون از افغانستان اومدن از بعضیاشون پرسیدم که ایران رو بیشتر دوس دارید یا افغانستان رو گفتن ایران رو!
اِ چه جالب این ذی شعور رو یه مدت زیاد استفاده میکردم بچه های کوچولوی فامیل که سروصدا میکردن بهشون میگفتم ذی شعورا اونا هم یاد گرفته بودندفکر کرده بودن فحشِ از دست هم عصبانی میشدن با خشم و تشدید گذاشتن رو حروفش بهمدیگه میگفتن ذی شعور
با توجه به نظیف بودن شماخوب ترین

Baran دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 22:31 http://haftaflakblue.blogsky.com/

هااا،...فقدان واکس وخاک خیابون
من اول با پارچه نماک ،لنگه کفش رو پاک میکنم،..فرچه ای که با موی اسب درست شده رو آغشته به واکس و....بعد لنگه بعدی،...بعد یک دور ازاون چپ وراست های واکسی ها،...
اگه دوست دارین بشنوین،هر زمان رشت تشریف آوردین ،..دهنه میدون پیداش میکنید،...اونوقته که لحجه افعان درگیلکی رو
،...ذی شعورا
انگاری قیافه ی بچه ها رو دیدم ،...
مرسی از لطف تون،...خیلی مرسی.
درپناه حق،سلامت بمانی وشاد.آمین

لنگه کفش رو اول تمیز کردن به نوعی همون فوت کوزه گریه و مهم. فرچه موی اسب مگه داریم؟ مگه میشه اگه باشه باید گرون باشه اگه بیام رشت اول میرم رستوران باقالی قاتق با ماهی کبابی میخورم
بامزه میشد قیافه هاشون
خواهش میشه لطف دارین
همیشه شادو سرحال و موفق باشید

Baran سه‌شنبه 8 اسفند 1396 ساعت 06:51 http://haftaflakblue.blogsky.com/

بله.فرچه موی اسب داریم.وقتی به موهاش دست میزنی،...انگاری به یال اسب دست کشیدی.ازاون مدل فرچه ها،روی چرم کفش ،خط میندازن،...ولی این مدل نه،...هی چرم رو جلامیدن،....
یکی از کفشهام ،قدمت ده ساله دارن،...ولی خانم های فامیل فکرمیکنن،...تازه خریدم،...خوب که دقت میکنن،...
والا قیمتش یادم نیست! یکی برای واکس قهوه ای داریم،یکی مشکی،..
گمونم توی جاکفشی،یه دست فرچه نو داشته باشیم،...البته قابل شما رو نداره

باقلا قاتق و ماهی کباب نوش جون تون،...
اون موقع هاست که ،لپ بامزه شونو باید کشید
شیمی لطف ومرحمت قوربان،...
وهمچنین شما،....

جالبه نمیدونستم همچین فرچه هایی وجود داره. بله طرز نگهداری و مراقبت از کفش های چرمی خیلی تو طول عمرش تاثیر داره. کلکسیون فرچه دارین نه ممنون نمیخوام. شانس ندارم فرچه از موی واقعی اسب ممکنه یهو زنده میشه رم کنه
تشکر خیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد