حضرت مسیح با یارانش از یک بیابانی رد میشدند که یک خوکی آمد از جلویشان عبور کرد، حضرت مسیح، آرام به این خوک گفت به سلامت برو، از خطر دور بمانی و صیدت نکنند. آن خوک رد شد، حواریون به مسیح گفتند که آخر این خوک و نجس العین بود، چرا اینقدر زیبا با آن خوک حرف زدی؟ فرمود آن خوک بود، ولی ما انسانیم و ما باید زبانمان کنترل داشته باشد.