حاج آقا اسپار اونیه که رو گاری نشسته، جیم هم ایستاده
تو فیلمِ مردی از رودخانه برفی، پدر جیمِ جوان بر اثر حادثه ای مرحوم میشه و کنار مادرش دفنش میکنن، پس از مراسم ساده ختم، جیم به دوستِ پدرش اسپار (اسکرین شات بالای متن)، میگه:
جیم: یکی میگفت با مرگ، به هم رسیدن
اسپار: خرافاته
جیم: ولی فکر قشنگیه اسپار
اسپار: واسه دلخوش کردن بازمانده ها و احمقها!
اسپار: زندگی بهتر از مرگِ جیم...
پ.ن:
به نظرم اسپار درست میگه خرافاته، نامردیه دهن عموم و دائیم، هم اینجا سرویس بشه و هم اونجا!