در هوای گرم اواخر بهار و تابستان یکی از بهترین مناطق کوهستان شمال تهران برای کوهنوردی درکه است. درکه دارای رودخانه ای پر آب و درخت هایی سرسبز و تا نزدیکی های پلنگ چال سایه سار های بسیاری دارد.
سلاااام البته باید اینم اضافه کنید که سختی راه هم باید متحمل شن! ننگ بر من که تا شمال رفتم ولی دریغ از جنگل ودریا بلکه از گرما لش بودن را گزیدیم تازه پاهام تاول زد!!!
سلاااام بر یو کدوم سختی عزیز من؟ یکی دوساعت پیاده روی که این حرفا رو نداره. سختی برای اوناس که از درکه میرن قله توچال شب میخوابن سه صبح راه می افتند میرن روستاهای پشت قله توچال مثل آهار، ایگل، شکرآب و شهرستانک.. خب این همه راه رفتین یه جنگلودریا هم میرفتین دیگه. پا که نباید انقدر زود تاول بزنه شاید کفشت راحت نبوده.
یروز میام تهران اویزونت میشم منو اینجاها که میری ببری
برا نمایشگاه کتاب باید میومدی بریم. باورت نمیشه دو تا کتاب تو نمایشگاه دیدم درجا یاد یو افتادم. فکر میکردم نویسنده کتابِ خودتی بعد که دیدم یکی دیگه نوشته کلی تعجب کردم
با سلام و سپاس
سلام بر شما
سلاااام
بلکه از گرما لش بودن را گزیدیم تازه پاهام تاول زد!!!
البته باید اینم اضافه کنید که سختی راه هم باید متحمل شن!
ننگ بر من که تا شمال رفتم ولی دریغ از جنگل ودریا
سلاااام بر یو
کدوم سختی عزیز من؟ یکی دوساعت پیاده روی که این حرفا رو نداره. سختی برای اوناس که از درکه میرن قله توچال شب میخوابن سه صبح راه می افتند میرن روستاهای پشت قله توچال مثل آهار، ایگل، شکرآب و شهرستانک..
خب این همه راه رفتین یه جنگلودریا هم میرفتین دیگه. پا که نباید انقدر زود تاول بزنه شاید کفشت راحت نبوده.
ای جانممممم چه رودخونه ای....به به...اصلا تماشا کردنش آدمو خنک میکنه...پاها رو بندازی تو آب و کیف کنییییییی
اونوقت میشی پریِ رودخونه ای اسمتم باید از مهسا تغییر بدی به پریسا!
یروز میام تهران اویزونت میشم منو اینجاها که میری ببری
برا نمایشگاه کتاب باید میومدی بریم. باورت نمیشه دو تا کتاب تو نمایشگاه دیدم درجا یاد یو افتادم. فکر میکردم نویسنده کتابِ خودتی بعد که دیدم یکی دیگه نوشته کلی تعجب کردم
خیلی دوست دارم بیام نمایشگاه کتاب ولی هربار نمیشه. شاید دفه دیگه اومدم
میشناسمت دیگه
میتونم حدس بزنم میخوای اسم دو کتاب مزخرف رو بیاری
توسط فرشته ی کتاب ها طلبیده نشدی واسه همین نتونستی بیای نمایشگاه کتاب
ایشالا.
نه اتفاقآ کتاب های باحالی هستن.
صدای جریان آب پیچید تو سرم
خونه ی پدربزرگم توی روستا نزدیک به رودخونه ای هست ...این صدا برام آشناست
رودخونش وحشیِ ولی صدای آرامش بخشی داره.. خونه ی پدربزرگت جای قشنگی باید باشه هم روزش هم شبش... منظرش برام آشناس
پس چرا همه سرازیر میشیم شمال
به همون علت که سرازیر میشن خارج!