مطالعه بیشتر از هر چیز دیگر استرس را کاهش می دهد. تحقیقات انجام شده حاکی از این است مطالعه در مقایسه با موسیقی، پیاده روی و حتی قهوه بهترین روش برای غلبه بر استرس است.
تحقیقات بسیاری ثابت کرده است که مطالعه کتاب یکی از راههای کاهش استرس و بالا بردن عملکرد مغز در کارهای روزمره است. زمانی که استرس دارید ترجیح میدهید چه کارهایی انجام دهید؟ پیاده روی کنید؟ یا موسیقی گوش دهید؟ محققان دانشگاه ساثکس اطمینان دادهاند که در مواقع استرس باید مطالعه کرد. تحقیقاتی که انجام شده است حکایت از این دارد که مطالعه در مقایسه با موسیقی، پیاده روی و حتی قهوه بهترین روش برای غلبه بر استرس است. افرادی که مورد آزمایش قرار گرفته بودند با مطالعه به مدت ۶ دقیقه توانسته بودند استرس خود را کاهش دهند.
تحقیقات ثابت کرده است کسانی که عاشق مطالعه هستند بیشتر ورزش میکنند و با اشتیاقتر از کسانی هستند که به روشهای دیگری اوقات فراغت خود را میگذرانند. مطالعه ذهن را باز کرده و ایدهها و افکار و افق فکری وسیعتری برای شما فراهم میآورد. تحقیقات بسیاری از دانشمندان مطالعه را عامل اصلی کاهش احتمال ابتلا به بیماریهای حافظه مثل آلزایمر نشان میدهد.
عادت به مطالعه کتاب نیاز به تمریناتی دارد که خود این تمرینها موجب بالا رفتن کارکردهای مغز و بهبود سیستم عصبی میشود. خبرگزاری بی بی سی بریتانیا با نظرسنجی و کسب دادههایی از موسسه افکام نکاتی برای پرورش این عادت و بالا بردن تمرکز در حین مطالعه پیشنهاد میکند:
۱. مطالعه کنید چون همین را میخواهید.
بسیاری از اوقات در زندگی نمیدانیم از چیزهای اطراف خودمان چه چیزی میخواهیم. کریستینا چیپوریسی مدیر سایت کتابخانه CEO) theceolibrary.com) از دوران کودکیاش میگوید که چقدر از کتاب بیزار بوده ولی بعد از دو دهه از زندگیاش متوجه میشود کتابها اطلاعات مهمی دارند که در زندگی برایش مفید است. مطالعه نباید صرفاً برای تفریح باشد چون علاقه و انگیزه لازم در آینده به دست نمیدهد بلکه باید هدفدار بوده و اکثر افراد موفق در جهان نیز همین نظر را دارند.
۲. نوع و فرمت کتاب را بر اساس علاقه خود انتخاب کنید.
اصلاً اصراری به چشیدن بو و مزه کتابهای چاپی نداشته باشید. این جمله را اکثر طرفداران کتابهای چاپی میگویند و اعتقاد دارند کتابهای چاپی مزه خاصی دارند که هر دوستدار کتابی باید یک بار در زندگی آن را بچشد و تا آخر عمرش این مزه را فراموش نخواهد کرد. خب باید گفت نباید به این جملات اصرار داشته باشید چون ممکن است شما با کتابهای دیجیتال این مزه را بچشید.
۳. هدفهای سخت تعیین نکنید.
ناوین جین موسس و مالک شرکت مون اکسپرس میگوید ساعت چهار صبح از خواب بلند شده و عادت دارد سه ساعت کتاب بخواند. او موفقیت را در کتاب خواندن توصیف میکند. حالا لازم نیست مثل جین عمل کنید. بهتر است در روزهای اول با ساعتهای محدود در اوقات نیمه روز و بیکاری خود شروع کنید و بعد مطمئن باشید که به این هدفهای سخت نیز خواهید رسید. از کتابها و رمانهایی با حجم کمتر شروع کنید یا اینکه از کتابهای دیجیتالی استفاده کنید چون بعضی از این کتابها تعداد صفحات را نشان نمیدهند.
۴. اگر همت بلندی دارید با قانون ۵۰ شروع کنید.
این استراتژی اولین بار توسط نانسی پرل کتابدار، نویسنده و منتقد آمریکایی ارائه شد. خیلیها اعتقاد دارند که وقت طلاست و باید وقت خود را صرف خواندن هر کتابی نکنید. نانسی میگوید فرض کنید ۵۰ سال دارید و اگر تصور کنید که ۱۰۰ سال عمر خواهید کرد پس ۵۰ سال دیگر زمان دارید و مطمئن باشید به این زودی ها هم تمام نمیشود. اگر توانستید روزی ۵۰ صفحه بخوانید و اگر دیدید خسته نشدید دوباره ۵۰ صفحه دیگر انتخاب کنید. کافی است یک ساعت تلفن همراه خود را در گوشهای دور از خودتان بگذارید و یک کتاب دست بگیرید و متوجه خواهید شد که در همین یک ساعت چقدر میشود صفحه پشت سر گذاشت. منبع: روزنامه همشهری
پ.ن:
گربه درون تصویر خیلی باحال بود، تو یه پارک خلوت کتاب میخوندم نشسته بود روبروم زل زده بود بهم
ای جان گربه رو نگا چه زل زده بهت:)))) احتمالا گرخیده حیوونکی
مسخره اگه گرخیده بود فرار میکرد میرفت
اولش حال نداشتم متنو بخونم. الان خوندمش
من معمولا وقتیکه استرس دارم یا ناراحتم پیاده روی میکنم. وقتی استرس دارم اصلا نمیتونم ذهنمو روی کتاب و چیزیکه میخونم متمرکز کنم ولی وقتاییکه ناراحتم کتاب که میخونم کلا ذهنم از موضوعی که باعث ناراحتیم شده منحرف میشه و حالم بهتر میشه و آرومتر میشم
جدا از همه اینا. کتاب خوندن به ادم حس مفید بودن میده و خیلی از خودم ناراحتم که چند وقته هیچی نخوندم
پیاده روی خوبه بشرطی که یهو یه سگ نیفته دنبالت مثل اسب فرار کنی استرست بیشتر بشه!![](http://www.blogsky.com/images/smileys/116.png)
کتاب آدم رو میبره به یه دنیای شگفت انگیزِ دیگه به اعماق یه بُعدِ جادویی، یه کاراکتر نامرئی با قدرت ماورایی میشیم تو کتاب. همشم برا خودمونه!
ناراحتی نداره کتاب راشومون رو بگیر هربار یکی از داستانهاش رو بخون، حیرت انگیزه کارهای دیونوسکه آکتاگاوا.
خب گرخیده خشکش زده بیچاره:)))
سگ رو چخش کنی میره. پیاده روی بشرطی که کسی مزاحمت نشه:)))
خبه خبه جو گرفتش باز. تا حالا داستان کوتاه نخوندم. الانم موجودیم صفره بذا عیدی گرفتم با پولای عیدیم برا خودم جایزه میخرمش^__^
قُمری که نیست کپ کنه خشکش بزنه گربس فرار میکنه میره. آره شنیدم به سگ پخ میکنی زودی میره! انگار وبلاگه سگه رو یادت رفته نوشته بود من بدو دختره بدو آخر سر هم که رفته بودی تو باقالیا خاک خالی شده بودی![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
یعنی ۱۲هزار تومن نداری برای کتاب راشومون؟ بعد برای سیگار و رژ لب نارنجی و ساعت دیواری مخصوص مچ دست! پول داری اونوقت؟
ما سگو چخ میکنیم:/ پخ واسه ادماس
کدوم وبلاگ؟ داستانش اشناس ولی یادم نیومد. ها فکر کردم گرونتره.
سیگارو که همیشه مهمون بقیه م. رژ لبمم یه هفتس تموم شده پول ندارم بخرم یا از رژ ابجی کش میرم یا مث میت میرم سر کار
ولی میخرم کتابه رو. بد باشه فحش مالیت میکنم
پِخ برای ترسوندن بکار میره مثل بّووو تو زبان انگلیسی.
ریونوسکه آکتاگاوا یه نویسندس در حد داستایِوسکی، با اینحال تعجب نمیکنم اگه بعد از خوندن کتاب راشومون به علت اینکه داخلش داستان های عاشقانه و عروسی دار نبوده بیای بگی این چی بود دیگه الان میام پول کتاب رو از حلقومت میکشم بیرون!
زر نزن عزیزم
به علت بی ادب بودن، برات مطالعه کتاب گلستان سعدی تجویز میکنم باشد که آدم شوی
از کلمه بی تربیت بدم میادا
تغییرش دادم به بی ادب
بی ادب بهتره حالا. که اونم خودتی
مبارکه. میدونستم میپسندی. اینکه کی بی ادبه واضحه