دست نوشته ها
دست نوشته ها

دست نوشته ها

بیرون آوردن تبر از هیزم!


دیدید تو فیلما موقع دونیم کردن هیزم وقتی نمیشکنه و تبر داخلش گیر میکنه تبر رو در نمیارن و هیزم رو با تبر بلند میکنن و میزنن زمین تا دونیم بشه؟ علت اینکار اینه که تبر دیگه براحتی از چوب در نمیاد به ویژه اگه هیزم مانند تکه تنه ی درخت عکس بالا گره ی زنده داشته باشه. هیزم داخل تصویر بالا طوری بزرگ و سنگین بود که نمیشد با تبر آوردش بالا و بدلیل داشتن گره ی زنده فایده هم نداشت دونیم نمیشد و نشد!. اگه روزی تبرتون وسط هیزم گیر کرد تنها راه بیرون آوردن تبر از میان چوب، بکار گیری گُوِه است. با گوِه کمی پایین تر از تیغه ی تبر با ضربه بر روی گوِه در هیزم شکاف ایجاد کنید و تبر رو بیرون بکشید.


پ.ن:

تبر هم خودش گُوِه است!


نظرات 15 + ارسال نظر
سارا یکشنبه 17 دی 1396 ساعت 23:35

خانومای بدنساز میدونن اینو چجور حلش کنن

ولا قدیما تابستونا شش روز تو هفته اونم روزی چهارساعت میرفتم باشگاه بدنسازی انقدر ادعام نمیشد که ادعات میشه :خند:

سارا دوشنبه 18 دی 1396 ساعت 13:00

گفتم خانومای بدنساز. به شخص خاصی اشاره نکردم
منظورت از قدیما پونزده سال پیشه؟

اتفاقآ صدرصد بخودت اشاره کردی. دو روزه میره بدنسازی شاخ شده واسم. با اون رژ لبت.
خیر

Baran شنبه 23 دی 1396 ساعت 10:04 http://haftaflakblue.blogsky.com/

پدر بزرگم ؛با روغن دون یک مقدار روغن کاری میکردو ...خیلی آروم تبر رو چپ و راست میکردو...قضیه حل میشد.
البته چوبش افرا و آلوچه و توسکا و نارون بود.
ولی اون چوبی که توی تصویر هست.از تیرآهن هم بدتره.بنظرم باید چوپ کاج باشه.سفت وسخت... که میون شعله ها ی سرخ و نارنجی،عطربوش رو رو حفظ میکنه ..!
.
.
ترکیب رنگ تبر خیلی قشنگه.زردومشکی !

اگه این روش روغن کاری به فکرم میرسید نمی نوشتم تنها راهش استفاده از گوِه است. رو تکه هیزم معمولی بدون گره اگه چوبش مثل توسکا نرم باشه باید جواب بده.
هیزمم برای درخت چناره درخت افرا و نارون از چنار سخت ترن. گره ی زنده وسط تکه هیزم سختش کرده بود اگه برای درخت توسکا بود بدلیل خاصیت شکاف خوری خوبی که داره راحت دو نیم میشد.چوب کاج هم سبک و کم دوامِ راحت دونیم میشه.

قابلی نداره اگه برای دعوا با همکارات نیاز میشه پست کنم برات

Baran شنبه 23 دی 1396 ساعت 21:25

افرا های نروژی ولایت ما پوک تر از هرچوبی هستن. مثل کبریتی ها.نارون نثبت به مابقی ها خیلی سفت و سخت تره.همین طور کاج های جنگلی.
آخی.اون تنه ی چناره!
ممنون از تارف شما.
پارسال داسِ تیغه فنر کادوی تولد گرفتم.خیلی خوش دسه .چوب تیغه اش ازگیل جنگلی هست...ایشالا سال دیگه تبرکادو میگیرم
نه.اون حیفه واسه دعوا..باید دیوارکوب بشه...
مثل تابلو..
همکارامم فعلا با داس متفرق بشن

.

ازون افراها اینجا نداریم ولی افرای چناری داریم.
سیل کندش انداخته بود وسط دره هربار ازونجا رد میشم یه تکه ازش میبرم.
این چه هدیه هاییِ دیگه، همین طوری از این چیزا کادو بگیری یهو چندسال دیگه بهت موشک بالستیک هدیه میدن
مگه تیغه داس نباید فلزی باشه؟ :تعجب :
مسافرت رفته بودم یه شهری یکی رو دیدم یه بند انگشت اشارش نیس پرسیدم چی شده گفت موقع یونجه چیدن داس کندش. خلاصه حواست باشه همکارات بجای تفریق یهو تقسیم بر دو نشن!:خند:

Baran یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 19:39

هااااا....اون سمتاااا
ما گیلان هستیم .گیلان غرب نه.گیلان رشت
اثلا بحث اصلحه خاتمه پیدا کنه..صلوااات
احسنت.احسنت.ما هم یادمون میمونه از هر غازقلنگی دختر نگیریم
یکی از دوستان میگفتن از دیجی کالا لوازم گرفتم دوبرابر...رفتم سمت(یادم نموند کدام سمت تهران) ارزان تر بود .که پشت دستمو داغ کنم..از دیجی وسیله نگیرم...گفتم که چندجا قیمت کنید بعد از دیجیرخرید کنید
ما از بندر(انزلی) این نوع اره رو پونزده تومن خریدیم.البته حدود پنج سال پیش
خواهش میکنم...ممنون ازتوضیحات مفید شما

بیکار بودی گفتی از سمت گیلانی الان هوس باقالی قاتق کردم یادش بخیر همسایه گیلانیم چه دستپختی داشت چه برنجای عجیبو درجه یکی هم داشت.
از چند میلیون کالایی که دیجی کالا داره قیمت نصفشون مناسبه اگه تو تخفیف باشه که ارزونترم میشه خرید با اینحال درسته باید از چندجا قیمت کرد بعد خرید کرد.

الان شده ۵۰هزارتومن.

توضیحات شما هم بسیار عالی

Baran یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 21:13

ببخشید واقعا.خیلی ببخشید.

+نوش جون تون.خدارو شکر ازهمساده گیلانی خاطره نیک بیاد دارین
وممنون از مخاطب نوازی شما(همون مهمون نوازی)

خواهش
مثل شما بی نهایت همسایه خوبی بود یادشون بخیر
چی میشد این بلاگ اسکای شکلک های شیرینی چای داشت حیف باشه:شیرینی تر::نون خامه ای::چای:

Baran یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 22:13

خیلیییییی ممنون.
اتفاقا چند روز پیش از سمت ولی عصرشما برامون شیرینی رسید...جای شما خالی خیلیییی عالی بود...
بلاگ اسکای همشو گذاشته توی <--یه پکیج درست کرده.همه ی اینایی که فرمودین به انضمامه آجیل وتوت خشکه؛لواشک وبرگه زردآلو ...داره

+شب شما بخیرهمسادیه محترم بلاگاسکایی

نوش جون.
دوستان بجای ما

نه اینوبازش نکنی گاهی اوقات ازش یه مشت میاد بیرون میخوره پای چشم.
شب شما هم بخیرهمسایه بزرگوار طبقه بالایی

سارا شنبه 30 دی 1396 ساعت 23:33

داشتم ازین طرفا رد میشدم یهو یادت کردم. چطوری پسر؟ یمدته نیستی رفتی کوه؟ شنیدم اونجا برف باریده عکس گرفتی؟:)

چه با معرفتی، بیشتریا میان رد میشن میرن نه کامنتی نه شماره ای حتی به یه تف رو وبلاگم هم راضی ام ولی نمیندازن که خوبم خودت خوبی، آره جات خالی دیروز و پریروز کوه بودم یه مدتیه سعی میکنم عکس کوه نذارم که بقیه دلشون نخواد، بیشتر پست های آموزشی میذارم تا وبلاگم مفید باشه.

سارا یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 13:15

چندباری اومدم دیدم چیزی نمینویسی گفتم حالتو جویا بشم. نیما اتفاقا وقتیکه عکس کوه میذاری آدم ترغیب میشه که بره کوه:) منتظر دیدن عکساتم*.*

دیدی گاهی میخوایم بنویسیم ولی نمیشه؟ تو اون مد بودم نشد آپدیت کنم. چه خوب چه عالی نمیدونستم فکر میکردم عکس میذارم دل بقیه آب میشه#.#

سارا یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 13:16

گغتی تف نمیندازن‌ بیا عخخخخخخخخ تفففففف

گفتم تف نه عخ تف حالا وقتی با اَشکالِ هندسی قهوه ای رنگ رو وبلاگت مواجه شدی دیگه اینکارو نمیکنی

سارا یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 17:46

هوم میفهمم این حس برای هممون هست ولی اینو بگم که تو خیلی خوب مینویسی یعنی یه مطلب رو به بهترین و رسا ترین شکلش مینویسی کاری که من هیچوقت یاد نگرفتم-_-
خب اره دلمونم آب میشه ولی لذت هم میبریم^.^
:: عجیبه که هنوز منو نشناختی و نمیدونی که تهدید روم جواب نمیده:))

اینجاس که میگن چشم مرغ خونه همسایه زاغه. میبینی یه ضرب المثل رو نمیتونم درست بنویسم چه برسه به یه مطلب..
خب خودتم میری کوه مگه مناظر کوه و طبیعت اونجا چه فرقی با اینجا داره؟ راستیا واقعآ چه فرقی دارن با هم؟
اگه بلاگ اسکای شکلک pp قهوه ایه ی تلگرام رو داشت بهت نشون میدادم که تهدید یعنی چی:))

سارا دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 09:42

خب من فهمیدم اینو عمدا غلط نوشتی و اینکه منم درستشو نمیدونم یعنی فکر کنم اینه:: مرغ همسایه غازه:: متوجه حرفت شدم:)
نه واقعا فرقی نداره درسته بعضی کوه ها قشنگ ترن ولی ذاتا همشون قشنگن و حال ادمو خوب میکنن. ولی من همیشه نمیتونم برم کوه و گاهی وقتا بهت حسودیم میشه ازین بابت.
حالا که نداره دنبال یه راه دیگه باش^.^

این حس رو منم دارم گاهی وبلاگ بقیه رو که میخونم با خودم میگم اینا رو نگا نویسنده بدنیا اومدن
درسته اینجاس که میگن کوه به آدم نمیرسه ولی آدم به کوه میرسه!
باید از فرصتا استفاده کنی تا به تعطیلات خوردی بری کوه عید که شد وقتت خالی شد بری کوه و تعطیلی های پشت سر هم دیگه. و با دوستات چندنفری بری بهتره مراقب هم باشید. اینجا اومده بودی نرفتی کوه؟
یه راهی پیدا میکنم همیشه یه راهی برای گند زدن هست

سارا دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 10:59

ارههه از الان تا تعطیلات عید دیگه گمون نکنم بتونم برم ولی عید باید هر روز پاشم برم کوه عقده فشانی کنم کو پس عکسات؟!
نه راستش اونا که باهاشون همراه بودم زیاد اهل کوه رفتن نیستن بیشتر خوششون میاد برن خرید و کافه و رستوران. و اینکه اگه میخواستیم کوه بریم هم جاییو بلد نبودیم و نمیدونستیم هوای کوه چقدر سرده و چیا باید با خودمون داشته باشیم مثلا اینجا ذقیقا میدونم کی هواش سرده کی گرمتره کجاها دما بیشتره یا چه چیزایی باید همراه داشته باشم که نه کم باشه نه زیاد.
ولی یروز میرم حتما^.^
میخوای لینک حرف به من رو برات بذارم اونجا پی پی بفرستی دلت خنک شه؟

همین کارای روزانت و شغلت و سروکله زدن با همکارای اجق وجق خودش یه پا کوهنوردیه
بنظرم عکسا اونقد جالب نیس که تو وبلاگ بذارم بهتره بجای فرستادن اون شکلک تلگرام به لینک حرف به من، عکسای کوه رو برات بفرستم مفیدتر از اون شکلکاس:خند:
آب و هواش هیچ فرقی با اونجا نداره بعد اینکه خوش مسیره نهایت با یکی از کوهنوردای خانم با خودش یا پشت سرش میرید توچال مسیر اصلیش خیلی شلوغه و امن. زبون ایلامی هم اینجا همه بلدن مثلآ میدونن که پشو یعنی پاشو یا بنیش یعنی بنشین و غیره

سارا دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 16:12

بنظرم عکسات خوبن. از چیزایی عکس میگیری که تازگی دارن. باشه منتظر دیدنشونم^.^ ترجیح میدم جاهای خلوت و بکرش برم. تو شهر کم ادم می بینیم حالا کوه هم ملاقاتشون کنیم. ظالمانس:دی
پشو چه زبونیه دقیقا؟:))) احتمالا توی کوه بایک بانوی کورد زبان اشنا شدی. مبارکه

بعضیاش خوبن تکراری نیستن از جاهای بکر هم رد میشم سوژه های خوب زیاده برا عکاسی. آره مسیر بکر یه چیز دیگس خلوت تر سکوت بیشتر درخت های متنوع روباه شغال پر از کبک و صدای انواع پرنده ها آبشار اینا و چیزای دیگه. نمیدونم چه زبونیه یجا شنیدم یکی به اون یکی گفت پَشو بریم عزیزم. نه اون بنیش رو قدیما از یکی شنیدم مبارک صاحابش باشه

سارا دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 22:05

قبلنا یجا زندگی میکردیم یه عالمه شغال داشت ولی الان یادم نمیاد چه شکلی بودن. از روباه خوشم میاد*.* پشو که برا زبان ما نیست ولی از کلمه ش خوشم اومد

میدونی اونجاها به شغال میگن سگ توله یا شایدم سگ توره یادم نیست خوب. روباه ها که تهران یه سریشون اهلی شدن اومدن بین مردم. آدما بهشون غذا میدن. آره روباه قشنگ تر از شغاله شخصیت بهتری هم داره نسبت به شغال.
از تنبلیته که از پشو خوشت اومده یه حرف کمترم برات یه حرفه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد